منابع: | *Philippe WECKEL, Revue Generale de Droit International Public, A. Pedone, Tome 102, 1998-3, pp. 646- 684 1-J. Sohnle «فوران حقوق بینالملل محیط زیست در رویه دیوان دادگستری بینالملل محیط زیست در رویه دادگستری بینالمللی ـ قضیه راجع به طرح گابچی كووو- ناگی ماروس» R.G.D.I.P.، 1998، ص 85 و بعد. 2- Sentence du 30 avril 1990 dans l'affaire du Rainbow Warrior, R.G.D.I.P. 1990 p. 838 et le commentaire de jean CHARPENTIER,P. 395 S. – G. PALMISANO “Sulla decisione arbitrale relativa a la seconda fase del caso Rainbow Warrior”. Riv. Di Diritto Internazionale, 1990.p. 874.- R.PINTO. “l'affaire du Rainbow Warrior a propos de la sentence arbitrale du 30 avril 1990”. Clunet 1990 p. 841 s. 3- نویسنده مقاله میافزاید كه اگر مشخص هستند ولی جدای از یكدیگر نیستند: رأی 25 سپتامبر 1997، بند 47. 4- «… حقوق مسؤولیت نقش قابل توجهی دارد، چنانچه معاهدهای نقض شود. ولی (…) هیچ چیز راجع به «حیات معاهده» ندارد كه بگوید؛ لازمالجرا بودن آن، تعلیق آن و ختم آن همگی توسط حقوق معاهدات تنظیم میشود. جلسه 25 مارس 1997، CR 8/97 . 5- لایحه مجارستان، فصل 10، بند 06/10 و بعد، و رأی دیوان بند 92 و 93. 6- دیوان خود قبول داشت كه معاهده 1977 قانون خاص است نسبت به قواعد حقوق بینالملل عام. از جمله نسبت به حقوق مسئولیت، نگاه كنید: زیرین، ص 678. اما غیرقابل قبول است كه سلسله مراتبی میان دو دسته از قواعد عمومی حقوق بینالملل یعنی حقوق معاهدات و حقوق مسؤولیت برقرار كنیم. 7- اسلواكی ادعا میكرد كه معاهده وین راجع به حقوق معاهدات وضعیتهایی را كه قرار گرفتن در آن به دولتی حق میدهد تا به تعهدی عمل نكند یا از مسؤولیت خارج شود به نحو حصری متذكر شده و بنابراین موارد عدم مشروعیت ناشی از حقوق عام را كنار گذاشته است. به این ترتیب حقوق مسؤولیت به نحو كامل نسبت به معاهدات اجرا نمیشود و رژیم مسؤولیت قراردادی با رژیم حقوق عام پهلوی هم قرار میگیرند. نظریه او بیمحابا گفته شده و در جریان تبادل لوایح توسط آقای پیرماری دوپویی همین نكته روشن گردیده است، جلسه 4 مارس 1997، 3/97 CR بند 12 و بعد. موضع اسلواكی شباهت كامل به موضع و نظریه زلاند جدید در قضیه Rainbow Warrior هم داشت كه در دعوای مربوطه مورد پذیرش قرار نگرفت. آقای الن پله تحلیل ظریفتری از مسأله كرد و گفت كه هردو شعبه از «زمان» یا «لحظه»های مختلف حقوق حكایت میكنند كه پیدرپی میآیند. او معاهدات را به «منبع» و مسؤولیت را به «قاعده» یا نرم مربوط میكرد (بند 6،8/97 CR). مباحثات موجب نزدیك شدن مواضع یعنی تحلیل تئوریك روابط میان دو شعبه حقوق گردید و دیوان را هم از این بحث تا حدی فارغ كرد. 8- رأی 25 سپتامبر 1997، بند 46، و 99. 9- این كنوانسیون از نوامبر 1996 لازمالاجرا شده است (مترجم) 10- گزارش كمیسیون حقوق بینالملل راجع به فعالیتهای چهل وهشتمین اجلاس، 6 مه تا 26 ژوئیه 1966، A/5 ص 148 و بعد. الن پله «ملاحظاتی راجع به انقلابی ناتمام، پروژه مواد CDI راجع به مسؤولیت دولتها»، سالنامه فرانسوی حقوق بینالملل، 1966، ص 7 و بعد. 10- La discussion sur les rapports entre le droit des traites et le droit de la responsabilite n'est pas recente; elle est inevitable d'ailleurs dans la mesure ou la condification, en explorant systematiquement les differents “domaines” du droit internatioal general> Procede a des regroupements et donc opere des distinctions fonctionnelles entre des regles de meme nature qui doivent etre appliquees confointement. Cf.P. REUTER, Inrtoduction au droit des taites, Paris, PUF, 1985 p. 153 et 158- P. WEIL, “Droit des traites et droit de la responsabilite”, in le droit international dans un monde in mutation, Liber Amicorim Eduardo Jimenez de Arechaga, Fundacion de cultura universitaria. Montevideo, 1994, tome 1, pp. 523-543: D. BOWETT, “Treaty and State Responsibility”, in Melanges M. VIRALLY, Le droit inernational au service de la paix, de la justice et du developpement, Paris, Pedone, 1991, P. 137 et s,: P.-M. DUPUY, “Droit des traites. Codification et responsabilite internationale:, A.F.D.I. 1997- P.STURMA, “Law of Treaties reflected in State Responsibility Rules”, in Sources of internationalLaw, Institut of Public international Law and International Relations of Thessaloniki, Thesaurus Acroasium, vol . XIX, 1992, p. 563 et s.; A. YAHI. “La violation d'un traite: l'articulation du droit des du droit des traites et du droit de la responsabilite internationale”, R.B.D.I, 1993,p. 437 et s. 11- راجع به نتایج اولیه رأی دیوان، نگاه كنید به: گاهنامه وقایع بینالمللی، همین مجله، 2/1998. 12- رأی، بند 26 . 13- «با توجه به اختلافات حاصله (…) راجع به اعمال و ختم معاهده راجع به ساخت و فعالیت سیستم سد گابچی كووو- ناگی موروس، منعقده در بوداپست در 16 سپتامبر 1997، و اسناد مربوطه آن (كه من بعد «معاهده» خوانده میشود)…». رأی 2 . 14- رأی، بند 19. 15- رأی، بند 26. 16- لایحه اسلواكی، بند 6، نكته 11 و 12. 17- لایحه مجارستان، بند 4، نكته 16 و 16. 18- رأی 26 . 19- Idem. 20- رأی، بند 20. 21- Idem. 22- رأی 79. 23- دیوان با 9 رأی در مقابل 6 به نفع ساختن «متغیر C » نظر داد و با 10 رأی در مقابل 5 علیه آب اندازی كارخانه گابچی كووو موضع گرفت، پنج قاضی در مورد نخست رأی مثبت دادند چون معتقد بودند كه چكسلواكی حق دارد به طور انفرادی یا یكجانبه ( كارخانه برق آبی را خود راه اندازد بنابراین خود آن را بسازد) با توجه به رفتار مجارستان عمل كند. 24- نگاه كنید به نظرات مجارستان: P., Sands، 4/97/RC، ص 64 و بعد؛ P.M. دوپویی CR 13/97 ص 26 و بعد. 25- نظر انفرادی قاضی بجاوی 33. 26- Ibid 34. 27-«چنین چیزی در حقوق بینالملل كم نیست و در حقوق داخلی نیز، یك واقعه غیرقانونی یا یك تخلف یا جرم معمولاً مسبوق به اعمال تمهیدی قبلی است یعنی آماده كردن و نباید آن را با خود واقعه یا جرم اشتباه كرد. باید میان تحقق یك واقعه غیرقانونی (چه یك باره چه مستمر) و رفتارهای پیشین آن كه جنبة آمادهسازی دارد فرق گذاشت. رفتارها را نباید یك فعل غیرقانونی دانست» (رأی بند 70). نگاه كنید: تحلیل دیوان، در نقد CDI از مادة 41 در تأیید این نظریه: گزارش كمیسیون حقوق بینالملل راجع به كارهای اجاس چهل وهشتم. 1/10 A/5 ص 164 و A.C.D.I. جلد 2، قسمت دوم، ص 59، بند 14. 28- همانجا، پاراگراف 35. *Compose. ** Complexe. 29- بجاوی نظر شخصی، بند 46. 30- بند 42 *Connexe. 31- CPJI رأی مورخ 28 ژوئن 1937، سری A/B شماره 70، ص 13. **. Preliminaire. 32- ICJ رأی اول ژوئیه 1952 (ایرادات مقدماتی)، مجموعه، ص 28 و بعد. 33-Etat de necessite. 1. L'etat de necessite ne peut pas etre invoque par un Etat comme une cause une cause d'exclusion de l'illiceite d'un fair de cet Etat non conforme a une de ses obligaations internationales, a moins que: a) Ce fait n'ait constitue le seul mogen de sauvegarder un intevet essentiel dudit Etat contre un peril grave et imminent; et que, b) Ce fait n'ait pas graverment porte atteinte a un interet essentiel de l'Etat a l'egard duquel l'obligation existait. 2) En tout etat de cause. L'etat de necessite ne peut pas etre invoque par un Etat comme une cause d'exclusion d'illiceite. a)Si l'obligation internationale a laquelle le fait de l'Etat n'est pas conforme dicoule d'une norme imperative du droit international general; ou b) Si l'obligation internationale a laquelle le fait de l'Erat n'est pas conforme est premier par un traite qui, explicitement ou implicitement, exclut la possibilite d'invoquer l'etat de necessite en ce qui concerne cette obligation. c) Si l'Etat en question a contribue a la survenance de l'etat de necessite; commentaire de l'article 33: A.C.D.I., 1980, vol. II (deuxieme partie). P. 33 a 50. 34- دیوان از مجموع عوامل فوق نتیجه میگیرد كه در قضیه مربوطه، حتی اگر ثابت شده باشد كه در 1989 یك حالت ضرورت مرتبط با اجرای معاهده 1977 به وجود آمده، مجارستان نمیتوانسته جهت توجیه عدم اجرای تعهدات قراردادی خود به آن استناد كند زیرا این دولت با فعل یا ترك فعل خود موجب پیدایش آن شده است. رأی 57. 35- همانجا. 36- A.C.D.I 1980، جلد II (قسمت دوم) ص 31. 37- رأی بند 105. 38- همانجا. Le peril. 39- نهاد دفاع مشروع برای آن است كه زندهها از خود دفاع كنند نه اینكه مردهها انتقام بگیرند. بنابراین این نهاد به آنان این امكان را میدهد تا خود لحظه مناسب عكسالعمل در برابر تجاوز را انتخاب كنند. بیمعناست كه صبر كنیم كه دشمن به نزدیك هدف خود برسد تا مقابله كنیم. به همین دلیل مهم نیست كه مجارستان عملیات را در 1989 معلق كرده باشد یا ده سال بعد، فقط باید واقعیت تهدید را در 1989 اثبات كند. 40- رأی بند 53. 41- همانجا. 42- رأی بند 47. 43- رأی بند 101. 44- در حالت ضرورت، جنبه ارادی رفتار و وجهه عمدی عدم تطابق آن با تعهد بینالمللی غیرقابل انكار است؛ و حتی میتوان گفت منطقاً با توجیه و استدلالی كه مطرح میكنید همزاد و ملازم است. نقد، مذكور، ص 33. 45- رأی بند 114. 46- رأی بند 48. 47- رأی بند 112. 48- به نظر منفرد قاضی بجاوی كه مورد اخیر را به مسأله مؤثر بودن ربط میدهد توجه كنید، Op.cit . بند 54 و بند. 49- رأی بند 94. *A l'impossible nul n'est tenu. 50- دیوان خاطرنشان ساخت كه در جریان كارهای مقدماتی دیدگاهی كاملاً مضیق نسبت به ماده 61 وجود داشته كه غالب هم بوده و به ویژه مسأله «عدم امكان انجام بعضی پرداختها را به دلیل مشكلات مالی سنگین» رد میكرده است. بند 102 رأی. نمیتوان قبول كرد كه موضوعی مالی و مثلی «نابود» شده باشد. وانگهی اگر چنین موضوعی كه اجرا را ناممكن میسازد همیشه جنبه مادی ندارد پس باید به طور واقعی و مؤثر هم نابود شده باشد. رأی بند 103 (دراینجا باید به اعلامیه دولت بلغارستان مبنی بر قبول قضاوت اجباری CPJI در قضیه حادثه هوایی 27 ژوئیه 1955 توجه كرد. CIJ رأی، 26 مه 1959 (ایرادات مقدماتی – مجموعه، ص 127) 51- از نظر دیوان شرایط سیاسی زمان عقد، به موضوع و هدف معاهده پیوندی نداشته كه پایه اساسی تراضی طرفها قرار گیرد و با تغییر كردن به طور ریشهای دامنه تعهداتی را كه باید اجرا میشده دگرگون سازد و ایضاً در مورد شرایط اقتصادی… رأی بند 104. 52- «یك تغییر اوضاع و احوال باید پیشبینی نشده باشد» رأی بند 104. 53- رأی بند 97. 54- رأی بند 112. 55- رأی بند 112. 56- نظر شخصی، 23. Domanialite publique internationale “Espace qui ne releve de la souverainete territoriale d'aucun Etat et est ouvert a l'utilisation par les divers membres de la communaute intersnationale, selon des regles de droit international”. تعریف فوق از كتاب ترمینولوژی حقوق بینالملل گرفته شده است(مترجم). 57- نظر شخصی، 22. 58- در زمینه نظری موافق با ماده 34 كنوانسیون وین 1978، نگاه كنید: لایحه اسلواكی، بند 305 و بعد. به نظر میرسد كه عملكرد به سوی بازبینی مجدد معاهدات در هر مورد، پیش میرود و مذاكرات هم بر یك اماره تداوم در این جهت متكی بوده است. P.M.Dupuy، 13/97 CR بند 29 و بعد. نگاه كنید: همچنین یادآوری این نظریات توسط دیوان، رأی بند 117 و بعد. 59- لایحه مجارستان، بند 10، 116. 60- رأی بند 124. 61- همانجا. 62- رأی بند 123. 63- شاید به نحوی احیاء معاهدات محلی است كه به آن دامنهای محدود میدهد. 64- جمهوری مجارستان، عبارت 3149. *Dispositef. 65- همانجا، بند 315. 66- CR,P. Sands 5/97 ص 56. 67- «دیوان خاطرنشان میسازد كه آن قسمت از رأی كه در آن به سؤالات مطرح شده در پاراگراف 1 ماده 2 قرار رجوع پاسخ دفته دارای جنبه اعلامی است. در آن از رفتار گذشته طرفها سخن به میان آمده و تعیین كننده قانونی بودن یا غیرقانونی بودن آن رفتار از 1989 تا 1992 است و نیز اثر آن بر وجو معاهده» 130. 68- اكنون با دیوان است تا براساس استدلالات قبلی تعیین كند رفتار طرفها در آینده چگونه باشد. این قسمت رأی بیشتر حكم است تا اعلام وضع، زیرا حقوق و وظایف طرفها را مشخص میكند و باتوجه به آن است كه طرفها باید راجع به چگونگی اجرای رأی توافق كنند همانطور كه در ماده 5 قرار رجوع به دیوان توافق كردهاند 131. 69- رأی، 132. 70- همانجا،133. 71- رأی، 134. 72- همانجا. 73- اغتشاش مذكور یا شاید مشكل توجیه موضع دیوان در متن رأی دیده میشود و در نظر شخصی بجاوی نیز مشاهده میگردد كه نظرش را با تئوری «منشأیت اثر» effectivite بیان میكند. اول هزینه میكند ولی بعداً پس میگیرد آدم دوست دارد بگوید كه قاضی اول قبول كرده و بعداً جبران كرده. در حقیقت دیوان در یك قسمت اولیه ابزاری به دست داده و بعداُ توضیح میدهد كه چگونه از آن استفاده كنیم. نظر انفرادی… 54 و بعد. 74- رأی 133. 75- لایحه اسلواكی، عبارت 11-7 و بعد sp. 721. قاعده اجرای تقریبی یا نزدیك ملهم از تجزیه و تحلیل لاترپاخت است: «این یك اصل سالم حقوقی است كه اگر یك سند حقوقی با اعتبار دائم را نمیتوان به علت رفتار یكی از طرفها اجرا كرد، باید بدون آن كه به او اجازه داد به رفتار خود استناد نماید، آن را به شكلی كه بیش از همه به هدف اولیه نزدیك است اجرا نمود». نظریه فردی، شورای افریقای جنوب غربی، پذیرش استماع شكات، مجموعه 1956، ص 46. 76- رأی 76 وبعد. 77- “It is a general principle of international law that a party injured by the nonperformance of another contract party must seek to mitigate he has sustained”. لایحه اسلواكی، بند 34.7. 78- رأی بنده 80. *Restitutio in integrum.. *Compensation. ** fonction Restitutrice de la – reparation. **** fonction restauratrice. 79- معذلك قاضی Ranjeva گفته هدف كلی این رأی بر آن قرار گرفته است كه گفته شود غیرقانونی بودن عمل مجارستان علت العلل “causa prima” اختلاف بوده، نظر منفرد، ص 2. 80- رأی، بند 153. 81-“ جبران خسارت باید تا آنجا كه ممكن است تمام آثار اعمال غیرقانونی را زائل كند. در این قضیه آثار اعمال غیرقانونی ارتكابی توسط طرفین، اگر همكاری را از سرگیرند به میزان زیادی پاك خواهد شد (…) كاری كه طرفین میتوانند بكنند این است كه مدیریت مشتركی بر آن چه از پروژه باقی مانده است ترتیب دهند” رأی بند 150. *Arbitrabilite. - لازم به یادآوری است كه بعضی تذكرات دیوان به طرفین فقط توصیههای سادهای بوده است: دعوت به رجوع به میانجی گری. رأی بند 113 انصراف متقابل مطالبات مربوط به غرامت، رأی بند 153. |
|