جهانی شدن و منابع طبیعی تجدیدشونده
الف ـ سیاستهای وابسته به محیط زیست در حال گذار و تحول بسیاری از صاحبمنصبان دولتی، طرفداران محیط زیست و سران تجارت معتقدند که سیستم تنظیمی به طور سنتی مفید است و آلودگی را کاهش خواهد داد و فعالیتهای غیرایمن و نامطمئن را کنترل خواهد کرد. در پاسخ طرفداران محیط زیست و شرکتهای حقوقی رویکردهای جدیدی را مثل صنعت داوطلبانه و اجرای بنیادی ابتکارهای وابسته به محیط زیست، پیشنهاد میدهند. گزارش جامز بر موثرسازی استانداردهای زیست محیطی و صنعت داوطلبانه تمرکز دارد و سازمان جهانی برای استانداردسازی یا ایزو بیشتر بر تضمین اینکه استانداردهای زیست محیطی این سازمان، مصرفکنندهها و عموم مردم در سطح وسیع را حمایت میکند. ب ـ ابعاد مختلف تأثیرات جهانی شدن بر محیط زیست ۱) جهانی شدن و تاثیرات آن بر افزایش دمای کره زمین. دهه ۱۹۹۰، زمانی است که روی محیط زیست به طور جهانی تحقیق و تفحص صورت پذیرفته و قرارداد ۱۹۹۲ در مورد تغییرات محیط زیست یکی از توافقات جهانی در این زمینه است که به جز افزایش دمای زمین، مشکلاتی چون آلودگی اقیانوسها، گسترش بیابانها، آسیب لایه ازن، و انقراض سریع گونههای جانوری و گیاهی را نیز دربرمیگیرد. ما انسانها باعث تغییر مسیر انرژی حاصل از تشعشعات خورشید و خارج شدن آن از اتمسفر زمین هستیم که این امر زنگ خطری است برای محیط زیست جهان. افزایش دمای میانگین سطح زمین باعث تغییر در خصوصیات آب و هوایی سرتاسر جهان خواهد شد.
با تخریب جنگلها، کربن ذخیره شده در درختان آزاد میشود. سایر فعالیتها نظیر پرورش دام و کشاورزی نیز باعث خروج متان، دی اکسید نیتروژن و گازهای گلخانهای میشود و اگر وضع به همین شکل ادامه یابد میزان دی اکسید کربن که وارد اتمسفر میشود در طول قرن ۲۱ دو برابر خواهد شد. گرمای جهان در سال آینده افزایش مییابد که منجر به دفع برخی از گازهای گلخانهای خواهد شد. فقط چگونگی تأثیر آن بر زندگی ما قابل پیشبینی نیست. زیرا تغییرات جوی سیستم پیچیدهای دارد. یک ویژگی اساسی مانند میانگین دمای جهانی اگر تغییر یابد پیامدهای غیرقابل پیشبینی در پی خواهد داشت. جمعیت جهان رو به رشد است و چنین امری مستقیماً میتواند به قحطی و سایر فجایع منجر شود. در هر حال، اگر عواقب مشکلات زیست محیطی نامشخص باشد، آیا باید اصل مشکل را نادیده انگاشت؟ یا اینکه عقل حکم میکند حرکتی انجام دهیم؟
تغییرات جوی تهدیدی برای بشر محسوب میشود. اما کسی از تأثیرات و شدت آن در آینده آگاه نیست و انتظار میرود مقابله با این تهدید پرهزینه، پیچیده و مشکل باشد و حتی بعضاً مخالفتهایی مبنی بر اینکه آب و هوا هیچ مشکلی ایجاد نمیکند، وجود دارد. در حالیکه بیشتر مردم از اینکه خطرات جدی باشد نگران هستند. هر چند مشخص نیست که چه گروهی و در کدام مناطق جهان بیشترین خسارت را متحمل خواهد شد و تا زمانی که مکان، زمان و چگونگی این تاثیرات نامشخص باقی بماند، کسی هم به این تغییرات آب و هوایی چندان توجهی نخواهد کرد. البته هم اکنون نیز برخی از این پیامدها تقریبا آشکار است. به عنوان مثال بارانهای موسمی ممکن است تغییر یابد. انتظار میرود با افزایش سرعت تبخیر آب در سطح جهان، میزان باران نیز افزایش یابد، اما اگر سرعت تبخیر آب از حدی سریعتر گردد، دیگر در فصول بارانی هم بارانی نخواهد بارید و این به معنی افزایش خشکیها مخصوصا در کشورهای فقیرتر خواهد بود که میتواند منجر به کاهش آب آشامیدنی شود و سلامتی مردم را با تهدیدی جدی روبهرو سازد. به هر حال، با فقر منابع آبی در سطح جهان، فشار شدید رشد جمعیت، و افزایش فعالیتهای اقتصادی، خطر واضح و مبرهن به نظر میرسد.
به عنوان مثالی دیگر میتوان به تغییر در زمینهای کشاورزی و مناطق قطبی اشاره کرد که منجر به افزایش تابستانهای گرم خشک میشود و مناطق تحت کاشت و تولید غلات ممکن است شاهد بادهای گرم و خشک متناوبی باشد. همچنین با ذوب یخچالهای طبیعی و افزایش گرمای آب دریاها ممکن است سطح دریاها بالا رفته جزایر کوچک و مناطق ساحلی کمسطح مورد تهدید قرار گیرد. سطح دریاها در طی قرن گذشته ۱۵ سانتیمتر بالا رفته و انتظار میرود در سال ۲۰۳۰ این میزان به ۱۸سانتیمتر برسد و اگر روند فزاینده انتشار گازهای گلخانهای به همین ترتیب ادامه یابد برآورد میشود این میزان در سال ۲۱۰۰ به مرز ۶۵ سانتیمتر برسد. آسیبپذیرترین زمینها از سوی این عارضه مناطق ساحلی با جمعیتهای متراکم خواهد بود که در واقع، فقیرترین کشورهای جهان مثل بنگلادش و همچنین جزیرهای کوچک مثل مالدیو را شامل میشود. بلایای طبیعی زنگ خطری است برای توجه بیشتر مسئولان اما اطمینانی وجود ندارد که دولتها بتوانند از عهده مشکلات و از پس هزینهها برآیند.
کشورهایی مانند آمریکا و ژاپن بر آنند گازهای گلخانهای را پیش از آنکه عواقب احتمالی آن شناخته شود، در اتمسفر بیکران تخلیه نمایند. به علاوه، به منظور سالم نگه داشتن محدوده اتمسفر از رشد و گسترش فعالیتهای صنعتی کشورهای در حال توسعه پیشگیری خواهد شد. تمام کشورها در فشارند که میزان زغالسنگ و نفت مصرفی خود را کاهش دهند. همچنین تشویق میشوند تا تکنولوژیهای مدرن را طوری با محیط سازگار نمایند که در آینده خسارات کمتری به آن تحمیل شود؛ و البته خرید چنین فناوریهایی پرهزینه خواهد بود. بدین ترتیب، توسعه اقتصادی مشکلساز شده است! اگر بپذیرند که استفاده از سوختهای فسیلی را که برای صنعت مفید، کمهزینه و مناسب است تقلیل دهند، چگونه میتوانند در روند توسعه اقتصادی پیشرفت نمایند؟ پیمان زیست محیطی سازمان ملل کشورهای ثروتمند را بر آن میدارد که نه تنها در پرداخت هزینهها شرکت کنند بلکه فناوریهای مورد نیاز را در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار دهند. این پیمان خاطرنشان میسازد کشورهای فقیرتر نیز حق توسعه اقتصادی دارند. ۲) جهانی شدن اقتصاد و تجارت آزاد و تأثیرات آن بر محیط زیست.
جهانی شدن اقتصاد از وجوه مختلف بر توسعه پایدار و محیط زیست اثر میگذارد. این اثرات در برخی موارد مطلوب و در برخی موارد هم نامطلوب است. جهانی شدن به تغییرات ساختاری شتاب میدهد و در نتیجه مصرف منابع و سطوح آلودگی را بالا میبرد. اما اثری که بر محیط زیست دارد بستگی به خصوصیت زیست محیطی مناطق و همچنین کیفیت آنها دارد. تجارت و محیط زیست آزادسازی تجارت در واقع، حرکتدهنده و آشکارسازنده فرایند جهانی شدن است. بر اساس نظریه تجارت آزاد میتوان با حداقل ساختن هزینههای تولید، به حداکثر منابع و کارایی رسید. و اگر منابع طبیعی زیست محیطی به گونهای کارآمد قیمتگذاری شود (یعنی تمام هزینههای اجتماعی مربوط به آنها هم منظور شود) آنگاه ستاده جهانی حاصل از تجارت آزاد نیز با حداقل هزینه زیست محیطی تولید خواهد شد. آزادسازی تجارت میتواند تعادل در حفاظت از محیط زیست و پایداری آن را به همراه بیاورد به نحوی که فعالیت کشورهایی را که در این زمینه کم فعالیت دارند افزایش دهد و اگر حفاظت به طور افراطی باشد آن را تقلیل دهد.
اثرات مربوط به مقیاس آزادسازی تجارت موجب رشد اقتصادی میشود و به دنبال آن فعالیتهای اقتصادی و درآمد افزایش مییابد. این افزایش فعالیتهای اقتصادی باعث افزایش استفاده از منابع طبیعی و آلودگی محیط زیست میگردد. البته در صورتی که به طور همزمان کارایی استفاده از منابع بهبود یابد و تغییرات ساختاری اعمال گردد شدت آلودگی در واحد ستاده نیز به نسبت کم خواهد شد. بدیهی است با یک ساختار ثابت و سطح مشخصی از کارایی استفاده از منابع به واسطه آزادسازی تجارت، اثرات مقیاس بر محیط زیست اجتنابناپذیر و منفی خواهد بود. اثرات منفی مقیاس در جایی که خطای بازار وجود دارد (نظیر تعریف نامشخص از حقوق مالکیت معنوی یا نبود سیستم قیمتگذاری مناسب) چشمگیرتر خواهد بود و خطاهای موجود در خط مشی نظیر یارانههای انرژی یا صنعتی شدن اجباری موجب هر چه بهتر شدن اثرات مقیاس در آزادسازی تجارت میگردد. اثرات درآمدی منافع و رشد اقتصادی ناشی از تجارت، در افزایش درآمدهای کلان خلاصه میشود و این امر محیط زیست را به گونه دیگر متاثر میسازد. نخست آنکه افزایش درآمد موجب افزایش مصرف و بروز اثرات خارجی زیست محیطی میشود. آنگاه تمایل به پرداخت برای بهبود محیط زیست افزایش مییابد و درآمدهای زیست محیطی را در بخش عمومی و خصوصی افزایش میدهد. شواهد کاملاً آشکاری وجود دارد که نشان میدهد کیفیت محیط زیست دارای کشش درآمدی است. دوم آنکه رشد اقتصادی موجب میشود منبع برای حفاظت زیست محیطی در دسترس قرار گیرد.
این امر تقریبا در تمامی کشورهاازجمله (چین، کره جنوبی، مکزیک و برزیل) مشهود است. عکس این مطلب نیز درست است. یعنی هنگامی که آهنگ رشد درآمد کند شود (همانطور که پس از بحران اقتصادی اخیر اتفاق افتاد) درآمدهای زیست محیطی نیز به همان نسبت کاهش مییابد. سوم، در صورت توزیع صحیح منافع حاصل از رشد تجارت، آزادسازی تجارت خواهد توانست به کاهش فقر و کمترشدن دستاندازی به منابع طبیعی کمک کند. از سوی دیگر، اگر مردم فقیر (خواه شهرنشین، خواه روستانشین) به واسطه رقابت جهانی هر چه بیشتر به حاشیه رانده شوند بیآنکه به تکنولوژی، سرمایه و سایر جوانب رقابت دسترسی پیدا کنند، آنگاه دستاندازی و تخریب منابع طبیعی (شامل جنگلها، چراگاهها، منابع شیلاتی و زمینهای عمومی) هرچه بیشتر تشدید میگردد. ممکن است آزادسازی تجارت واقعا موجب تحکیم چرخه بیرحم فقر و تخریب محیط زیست شود. به ویژه هنگامی که دسترسی به منابع طبیعی آزاد باشد. چون در گذشته مردم فقیر از منابع برای معاش خود بهرهبرداری میکردند، ولی اکنون آنها را برای صادرات استفاده میکنند. رابطه بین سطوح درآمد و تخریب محیط زیست از حیث اثرات مربوط به تغییر ساختار و مقیاس، حاکی از رابطه معکوس و نعلی شکل به ویژه برای اثرات محلی است. در سطوح درآمدی پایین (مراحل اولیه توسعه)، رشد درآمد با سطوح بالاتر تخریب محیط زیست همراه است.
اما از آستانهای به بعد، بودجه بیشتری به بهبود محیط زیست اختصاص مییابد. از این نکته تحت عنوان «منحنی زیست محیطی کوزنتس» یاد میشود. به نظر میرسد که تخریب محیط زیست یک مشکل «فزاینده» است که بیشتر به خاطر رشد سریع اقتصادی به وجود میآید تا به واسطه سیاستهای تعیین شده محیطی. قانونمند کردن خط مشی زیست محیطی مستلزم رویکرد تحلیلیتر و به هم پیوستهتری به رابطه درآمد ـ محیط زیست است. پانایوتو در سال ۱۹۹۷ رابطه درآمد ـ محیط زیست را به سه مورد تقسیمبندی نمود:
۱. اثر مقیاس که به طور واضح منفی است،
۲. اثر درآمدی خالص که به وضوح مثبت است،
۳. اثر تغییر ساختار یا تغییر در ترکیب
که به نظر میرسد در مراحل مقدماتی توسعه (تغییر از کشاورزی به صنعت) منفی و در مراحل بعدی (تغییر از صنعت به خدمات) مثبت باشد.
نتیجه دیگری که از این رابطه به دست میآید رابطه سرعت رشد درآمد و سطوح بالای تخریب محیط زیست و نیز وجود یک خطمشی مؤثر است
که نقش قابل ملاحظهای در کاهش هزینه زیست محیطی در تمامی سطوح توسعه اقتصادی دارد. لذا برای رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی برخی تخریبها در محیط زیست اجتنابناپذیر است.
بنابراین، اعمال تغییر خط مشی به منظور رفع اختلالات و بازسازی خطاهای بازار میتواند هزینه زیست محیطی رشد و تجارت را کاهش دهد و آن را در سطوح برگشتپذیر زیر آستانههای بحران اکولوژیکی نگاه دارد. نتیجه گیری شاید برای حفاظت از محیط زیست رشد اقتصادی کندتر ارزش بیشتری داشته باشد اما صاحبنظرانی معتقدند که پیشرفتهای تکنولوژیکی بهترین ابزار حل مشکلات محیط زیست و ترقی مردم و فقرزدایی هستند. رابطه بین حفاظت از محیط زیست و رشد اقتصادی بسیار پیچیدهتر از آن است که به نظر میرسد. با وجود این، حفاظت از محیط زیست و ترویج رشد اقتصادی هدفهای مکمل یکدیگرند. این عقیده، جنبش توسعه را که راههایی را برای پیشرفت اقتصادی ملتهای فقیر با راههای دوستانه زیست محیطی جستوجو میکند قابل باور میسازد. حال این نکته را خاطرنشان میسازیم که زمانی که منابع طبیعی زمین از میان بروند مردم چه خواهند کرد؟ در این صورت مشکلات بیشتر شده و توزیع کافی غذا سختتر میشود و در این صورت به تعداد گرسنههای جهان افزوده خواهد شد.
گرمای زمین یک مثال واضح است برای سیریناپذیر بودن مردم و میزان مصرف آنها از منابع عمومی. در طول قرن اخیر، ما مقدار بسیار زیادی از منابع زغال سنگ، نفت و گاز طبیعی را مصرف کردهایم که بیشتر از حد متوسط میزان مصرف ما بوده است. ما سوختهای فسیلی را بیشتر از سایر منابع طبیعی مصرف میکنیم که این میزان مصرف ما تعادل چرخه کربن را در طبیعت برهم میزند و همین مساله تهدید خطرناکی در مورد تغییرات آب و هوا محسوب میشود. چون مصرف زیاد از حد کربن باعث گرمتر شدن لایه بیرونی کره زمین میشود.
یکی از تبعات منفی جهانی شدن، مصرفگرایی و میل زیاد مردم به مصرف کردن است. انتظارات مردم پایان نمیپذیرد بلکه افزایش پیدا میکند. کشورهای صنعتی در شمال تنها ۲۰ درصد از جمعیت جهان را در خود جای داده است ولی آنها حدود ۸۰ درصد از منابع کره زمین را مصرف میکنند و همین مصرفگرایی را در بین سایر مردم جهان ترویج کردهاند ولی اگر هر نفر به اندازه فرد آمریکایی مصرف کند، باید مطمئن بود که حتی دیگر آب تمیز برای نوشیدن نیم بیشتری از مردم یافت نمیشود و تمام منابع حیاتی کره زمین پایان مییابد. پس باید به مردم در مورد تغییرات آب و هوا و علل آن آموزش داد. کودکان امروز و نسل آینده باید بیاموزند که جور دیگر به این مساله نگاه کنند نه مثل نسل قبلی. پیشرفتهای اقتصادی این مساله را اثبات کرده که دیگر بزرگتر بهتر نیست. ماشینهای بزرگتر، خانههای بزرگتر، مصرف بیشتر نفت و زغال سنگ دیگر بهتر نیستند. جهان، آب و هوا و تمام موجودات زنده همگی یک سیستم به هم مرتبط هستند و ما به هر کاری که دست بزنیم نتیجهاش به خودمان برمیگردد و اثرش را میبینیم. بچههای امروز جوانان فردای ما هستند و باید یاد بگیرند در مورد آینده فکر کنند و بدانند اثر کارهای امروزشان در آب و هوا و تمامی کره زمین تأثیرگذار است.